بایگانی دسته: نوشتن
هلدرلین من از نظری نقطهی مقابل حلاج منست. ذکر اینکه از چه نظر، اشارهای میطلبد به تصوری همهگیر، در نتیجه عوامانه، فاتر و مرتجع، دربارهی ترجمه– زاده از ناتوانی متصور: «ترجمه یا دقیق یا زیباست؛ اگر زیباست دقیق نیست و … ادامه
تا سی سال پیش من بر روی آزادی بی حد و مرز پذیرندهی اثر پافشاری میکردم. تأکید من این بود که تفسیر، نوعی دیالتیک، میان آزادی و قدرت کشف خواننده از یک سو و وفاداری به متن از سوی دیگر، … ادامه
کتابهایم با یک تصویر یا یک عبارت، یا یک جمله یا حتی یک آوا شروع میشود. با چیزی شروع میکنم به نوشتن که مرا بکشد به سوی خودش، که تشویقم کند برای ادامه دادن. کتابهای من همینطور شروع میشود، از … ادامه
این کلمه یا جمله اشتباه است که نویسندهای نصیحت یا پیشنهادی برای افراد دیگر داشته باشد چون هر نویسندهای فکر و احساسات متفاوتی دارد. این قضیه بیشتر کلیشه است که نویسندهها، جوانترها را به خواندن توصیه میکنند چون من عقیده … ادامه
… کلمهها دوست دارند به اندیشههای آدم راه پیدا کنند. وقتی راه پیدا کردند همانجا میمانند. من هم که مینویسم دوست دارم به آن کلمۀ آخری و نهایی، به حرفِ آخر، برسم. و هیچ کلمهای آخرین کلمه نیست. اگر نویسش … ادامه
حرفهی من
«حرفهی من چنین است. پول چندانی از آن در نمیآید و حتی نیاز هست که همزمان با آن، حرفهی دیگری هم برای گذران زندگی داشت. گاهی مختصر درآمدی دارد و داشتن درآمدی از جانب آن، لطف بسیاری دارد. مثل دریافت … ادامه
یکی از تلاشهای هنوز ناموفق من، اقتباس از «آقای ریپلی با استعداد» بود. مشکلی اصلی هم همین معادلسازی برای مجالس و معاشرتها. همین دوستیهای ناهمگون و همزبانیهای ناهمدل. هنوز هم نمیتوانم معادل درستی در فرهنگ خودمان برایش پیدا کنم. شاید … ادامه