بایگانی
هلدرلین من از نظری نقطهی مقابل حلاج منست. ذکر اینکه از چه نظر، اشارهای میطلبد به تصوری همهگیر، در نتیجه عوامانه، فاتر و مرتجع، دربارهی ترجمه– زاده از ناتوانی متصور: «ترجمه یا دقیق یا زیباست؛ اگر زیباست دقیق نیست و … ادامه
[زن] هق هق میگریست. در این لحظه بود که آنچه مرد «حماقت شکستناپذیر» مینامید دوباره به سراغش آمد و گرچه خود کاملا به آن آگاه بود، گرچه عادت داشت که همیشه ببیند که هرچه به آن دست میزند ویران میشود، … ادامه
تا سی سال پیش من بر روی آزادی بی حد و مرز پذیرندهی اثر پافشاری میکردم. تأکید من این بود که تفسیر، نوعی دیالتیک، میان آزادی و قدرت کشف خواننده از یک سو و وفاداری به متن از سوی دیگر، … ادامه
وقتی قصه بوسه را بازخوانی میکنم یا اجرای خوبی از سهخواهر میبینم، در حضور چخوف هستم. باآنکه مرا سادهتر، حقیقیتر و نزدیکتر به خود نمیکند، در دل آرزو میکنم کاش میتوانستم بهتر میبودم (هرچند نمیتوانم.) آرزویم بیشتر یک میل زیباییشناسانه … ادامه
برنارد ویلیامز فیلسوفی بود که دغدغه اصلیاش نابسندگی فلسفه اخلاق بود. او دریافت که از زمان کانت به بعد، بیشتر فلسفه اخلاق بالذات آشفتگیهای انسان را در مباحثات فلسفی به قلم درآورده است. او اعتقاد داشت فلسفه گرایش داشته کشمکشها … ادامه
غرایز ابتدایی تعیینکننده کارهای روزمره زندگی است؛ زندگیای با ویژگی تلاش برای بقا، ترس از ناشناختهها و ارضای نیازهای جسمی. در چنین دنیایی، روح جایی ندارد. از این گذشته، در این جهان، یکنواختی خردکننده زندگی با سایه شوم بدبینی همراه … ادامه
همیشه گراهام گرین را سایهای دنبال میکند: سایهٔ گراهام گرینی دیگر، که هم اوست و هم نیست. ابهام همچنان برجاست، چرا که خود او، از سر فروتنی، از سر علاقه به رمز و راز و از آنجاکه نگران خلوت خویش … ادامه
کتابهایم با یک تصویر یا یک عبارت، یا یک جمله یا حتی یک آوا شروع میشود. با چیزی شروع میکنم به نوشتن که مرا بکشد به سوی خودش، که تشویقم کند برای ادامه دادن. کتابهای من همینطور شروع میشود، از … ادامه
«گفتهاند که سکوت نیرویی است؛ درست از جنبهی دیگری، سکوت نیروی سهمگینی است در اختیار معشوق. سکوت بر دلشورهی منتظران دامن میزند. هیچ چیز به اندازهی آنچه جدایی میاندازد آدم را به نزدیک شدن به دیگری دعوت نمیکند، و چه … ادامه
خبر ندارم که این آخرین باریست او را میبینم. کف دستهایم میسوزد و به نظرم میرسد که اسم او را روی تمام بدنم خال کوبی کردهاند. بهم میگوید که عازم فرنگ است. پس تابستانی در کار نخواهد بود. نباید گریه … ادامه